رفتن به محتوای اصلی
تاریخ بروز رسانی: 1401-12-02

اسکان

عشاير:                            آلاچیق عشایر آذربایجان شرقی

واژه عشایر از ریشه عشیره گرفته شده است. عشيره از ريشه «عشر» به معني دهه است. در اصطلاح عرب، به گروه اجتماعي هم‌خويشاوند (پدر تبار) که معيشت آنها بيشتر بر پرورش شتر و مبتني بر کوچ (جابجايي) است، اطلاق مي‌شود. همچنين عشيره به معني برادران، تبار و نزديکان از جانب پدران و آبا نيز است. عشيره و عشاير، اسم فارسي برگرفته از عربي به معني خويشان، نزديکان و تبار اهل خانه و ايل و طايفه و قبيله است.

عشایر کوچنده:

عشایر کوچنده به مردمی اطلاق می‌شود که به طور همزمان دارای سه ویژگی زیر باشند:

الف - ساخت اجتماعی عشیره‌ای مبتنی بر سلسله مراتب ایلی

ب - اتکای اصلی معاش به دام و دامداری

پ - شیوه زندگی شبانی مبتنی بر کوچ

***********************************************************************************************

کوچ عشایر:                 کوچ

عبارت است از جابجایی و حرکت افراد و خانوارهای عشایری بین قلمروهای ییلاقی (سردسیر) و قشلاق (گرمسیر) که با هدف دسترسی به علوفه مرتعی تازه برای تعلیف احشام و اهتراز از گرما و سرمای شدید انجام می‌گیرد. کوچ عشایر معمولاً با شرکت همه افراد خانوار، بار و بنه و سرپناه قابل حمل در قالب رده‌های ایلی و یا امروزه به صورت انفرادی و تک‌خانواری صورت می‌گیرد. کوتاه و بلند بودن مسیرکوچ، تغییری در مفهوم کوچ عشایر به وجود نمی‌آورد.

مسیر کوچ:                مسیر کوچ

به خط سیر حرکت و جابجای عشایر کوچنده از ییلاق به قشلاق و بالعکس اطلاق می‌شود. به مسیرهای سنتی کوچ عشایر «ایلراه» گفته می‌شود.

زیست‌ بوم عشایری:

محدوده‌ای ازسرزمین و قلمرو رده‌های ایلی عشایر است که علی‌الاصول شامل ییلاق، قشلاق و مسیر بین این دو (میان‌بند) است.

ییلاق یا سردسیر:

به محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته می‌شود که عشایر تمام و یا قسمتی از فصول بهار و تابستان را درآن می‌گذرانند. در بین برخی از عشایر به ییلاق، سرحد نیز گفته می‌شود.

قشلاق یا گرمسیر:

به محدوده زیستی و قلمرو جغرافیایی گفته می‌شود که افراد و خانوارهای عشایری، تمام یا قسمتی از فصول پاییز و زمستان را در آنجا سپری می‌کنند.

میان‌بند:

به مناطق بین قلمرو‌های ییلاقی و قشلاقی عشایر اطلاق می‌شود. مسیرهای عبور عشایر (ایلراه‌ها) و اتراقگاه‌های موقت بین راهی در میان‌بند قرار داشته است. همچنین متناسب با فصل یا دوره کوچ، میان‌بند دارای مراتع بهارگه چر یا بهارچر و پاییزچر بوده است.

ایل:

اتحادیه ای سیاسی متشکل از تیره ها و طوایف عشایری است که به اتکای وابستگی‌های خویشاوندی (نسبی، سببی و آرمانی) و یا در برهه زمانی خاص، بنا به مصالح  و ضرورت‌های سیاسی و اجتماعی با هم متحد شده و تشکیل یک ایل را می‌دهند. معمولاً ایلات دارای سرزمین و قلمرو ایلی خاص خود بوده و تحت رهبری و مدیریت شخصی با سمت ایلخان یا ایل بیگ اداره می‌شدند.

طایفه:

عبارت از یک واحد اجتماعی ـ سیاسی متشکل از چند تیره است و در سلسله مراتب رده‌های ایلی، مهمترین و مشخص‌ترین رده به شمار می‌رود. در سلسله مراتب سازمان اجتماعی عشایر ایران، اکثر طوایف بین ایل و تیره قرار می‌گیرند اما طوایفی نیز وجود دارند که به هیچ ایلی وابسته نبوده و طایفه مستقل نامیده می‌شوند.

تیره:

در ساختار اجتماعی عشایر ایران، تیره از مجموع چند رده کوچک‌تر (مانند تش، بُنکو، گوبک، دودمان و ...) تشکیل می‌شود که عمدتاً بعد از طایفه قرار دارد و رکن اصلی طایفه و ایل محسوب می‌شود. اساس تیره مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی واقعی و اصل و نسبی از خط صلبی (پدری) است که همبستگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاع از منافع افراد عضو را به عهده دارد.

عشاير نيمه کوچنده:

به آن تعداد از خانوارهاي عشايري گفته مي‌شود که حداقل در يکي از قطب‌هاي استقرار (منطقه ييلاق، قشلاق و يا ميان‌بند) داراي سکونت‌گاه ثابت بوده و همواره تعدادي از اعضاي خانوار در آنجا سکونت دارند.

عشاير رمه‌گردان:                      دام عشایر

به آن تعداد از خانوارهاي عشايري گفته مي‌شود که اکثر اعضاي خانواده در يک نقطه يا مکان (در داخل قلمرو ايلي و يا خارج از آن) سکونت ثابت اختيار کرده و در کوچ شرکت نمي‌کنند. در شيوه کوچ رمه‌گرداني، دام‌ها به همراه چوپان و تعدادي از افراد ذکور خانواده جابجا شده يا کوچ داده مي‌شوند.

عشاير اسکان يافته:

خانوارهاي عشايري که تمامي اعضاي آن در يک مکان، سکونت ثابت اختيار کرده و کوچ نمي‌کنند اما با توجه به حفظ برخي مناسبات اقتصادي (مالکيت و حقوق بهره‌برداري از مراتع و منابع قلمرو) و فرهنگي ـ اجتماعي (احساس تعلق به ايل و عشيره) خود را عضو ايل، طايفه و ... تلقي مي‌کنند.

ساماندهي عشاير:

ساز و کارهايي که از طريق تامين معيشت و امنيت اقتصادي و همچنين ارتقاي شاخص‌هاي توسعه انساني اين جامعه ـ در حد ميانگين جامعه روستايي کشور ـ که در دو بخش حمايت از اسکان و ساماندهي کوچ صورت مي‌گيرد.

ساماندهي کوچ:

ارائه خدمات حين کوچ و ايجاد زيرساخت‌ها و تاسيسات لازم و مناسب در مسير کوچ و در اتراقگاه‌ها به منظور تامين نيازهاي عشاير و تسهيل در امر کوچ.

كانون اسكان عشاير:

به محدوده‌اي از زيست‌بوم اطلاق مي‌شود كه بر اساس نتايج مطالعات سازمان امور عشاير داراي منابع، امكانات و استعدادهاي لازم براي ايجاد اشتغال و اسكان عشاير باشد. اين كانون‌ها به عنوان يكي از واحدهاي برنامه‌ريزي براي ساماندهي عشاير به دو نوع شامل كانون توسعه هدايتي (برنامه‌ريزي شده) و كانون‌های توسعه اسكان خودجوش تقسيم مي‌شوند.

در کانون‌های هدایتی، سازمان امور عشاير از ابتدا از مكان‌يابي كانون تا شناسايي خانوارهاي متمايل به اسكان، تامين و تجهيز كانون‌ها، مطالعات اجمالي، نيمه تفصيلي و تفصيلي نقش گسترده و فعالي دارد و در حقيقت اين كانون‌ها با هدايت كامل دستگاه‌هاي دولتي شكل مي‌گيرند.

در كانون‌های خودجوش یا حمایت‌شده، عشاير با توجه به وجود زمينه‌هايي از جمله داشتن زمين، ارتباطات خويشاوندي و ... خود متمايل به اسكان بوده و اسكان يافته‌اند. دامنه حضور دولت در اين كانون‌ها به گونه‌اي است كه عمدتاً نقش حمايتي دارد و عمده فعاليت‌ها با مشاركت مردم صورت مي‌گيرد.

حمايت از اسکان عشاير داوطلب اسکان:    (شهرک عشایری سلین کلیبر)           شهرک  سلین

عبارت است از ارائه خدمات و اقدامات براي اسکان عشاير که موجب حفظ، بهبود و توسعه فعاليت‌هاي اقتصادي و اجتماعي خصوصاً ايجاد اشتغال (کار مولد) و احداث حداقل تاسيسات زيربنايي لازم و مسکن مناسب براي عشاير شده به گونه‌اي که منجر به کاهش درآمد عشاير اسکان يافته نسبت به قبل از اسکان نشود.

سامان عرفي عشاير:

به محدوده‌اي از اراضي مرتعي اطلاق مي‌شود که از گذشته مورد بهره‌برداري تعداد مشخصي از خانوارهاي عشاير قرار گرفته و عرفاً داراي حق بهره‌برداري از آن هستند.

سامانه عشايري:

به محدوده‌اي که در بر گيرنده چند سامان عرفي باشد گفته مي‌شود. گنجايش مطلوب هر سامانه حدود 50 خانوار و حداقل آن در شرايط استثنايي 20 خانوار است که اين ظرفيت، امکان برنامه‌ريزي سامانه را همانند برنامه‌ريزي در واحد جغرافيايي مثل حوضه آبريز و واحدهاي تقسيمات سياسي مثل روستا مهيا مي کند.

وسائل استراحت وآسایش

الف- پلاز و جاجیم : دو نوع دست بافت عشایر است که زنان عشایری در موقع فراغت در محل سکونت بخصوص در فصوaل مساعد آنرا بادست و سایر وسایل مورد نیاز بافتنی می بافند و بصورت فرش و یا لحاف از آن استفاده میکنند . گلیم و ورنی نیز از دست بافتهای عشایر و برای استفاده و هم برای فروش و تامین ارزاق می باشد.

ب-نمد : یکی دیگر ازبافتهای محلی عشایر است که مردان عشایر آنرا با کوبیدن پا از پشم گوسفند وشتر به ترتیب ذیل می کوبند پس از آنکه زنان عشایری پشم گوسفندها را خوب شستند و تمیز کردند آنرا لای پلاز پهن کرده و بصورت لوله می پیچند و با طنابی محکم می بندند پس از آن چند نفر از جوانان آنرا آنقدر با پا می کوبند که آن پشم ها بصورت نمد در می آیند و غیرقابل نفوذ میباشد . نمد در حال حاضر با وجود موکت و برزینت و پوشش پلاستیکی رخت بسته است
.
پ- دسترخان یا سفره : نیز از وسائل تلفظی زمانهای نه چندان دور عشایر بود که الان سفره بیشتر مانوس است تا دسترخان

ت- سماور: یک کلمه و لفظ روسی است که در زمانهای دور و در زبان ترکی آذری و فارسی جای خوش کرده است این وسیله از آنجائیکه با ذغال یا چوب نیز گرم می شود بطور کلی به عنوان کتری نیز آن استفاده می شود.

ج- چپق: همانند پیپ بوده و در عشایر متداول بوده است.

چ- فرماش : برای جمع کردن رختخوابها و سایر البسه بود که امروز گونی و سایر بسته های نایلونی جای آنرا گرفته است.

خ- سهنگ ((کوزه گلی)): نیز امروز منسوخ شده و جایش را به پارچ و تنگ های نایلونی داده است.
          
البسه و زیور آلات

یل ((کت زنانه)):از لباسهای بالا تنه مخصوص ((یل)) به فتح ((ی)) می باشد امروزه بیشتر کت جای آنرا گرفته است در رنگهای الوان و بیشتر از مخمل و یا پارچه های پشمی ضخیم می دوختند و به یقه وسر آستین آن از پولک های رنگین یا سکه های نقره ای و بعضی از اوقات زر نیز می دوختند و دورادور یقه و سر آستین از ملیله و نوارهای زرین می دوختند.

تومان - کونک و شلیته تومان :عبارت بود از یک پیراهن از پارچه های ظریف و لطیف مانند ((وال)) در متراژ زیاد که از گردن تا انتهای قوزک پا می باشد و طبق روال زیور آلات بر یقه و سر آستین نیز می دوختند و این پیراهن در طرفین از کمر به پایین دارای چاک سرتاسری بود که بازدور آن چاکها از نوارهای رنگین و ملیله دوزی استفاده میشد.
((تومان))و بقول امروزیها دامن از جند متر پارچه رنگین می دوختند و تمام دور قسمت پایین آنرا با نوار مشکی زینت می دادند و این تومان به علت متراژ زیاد پارچه در دور کمر آن بند تومان مخصوص که (( تومان باقی )) می گفتند می انداختند . عجیب اینجاست که زنان عشایر بخصوص تازه عروسها 3 تا 10 عدد از این تومانها می پوشیدند.

شتّه : از روسریهای مخصوص عشایر که هنوز هم متداول است ((شتّه)) به فتح ((ش)) می باشد که پس از آنی که ((معمولا شال )) بر سر انداختند از روی روسری با شتّه دور سر روسری انداخته را چند دور می پیچند و در پشت سر آنرا بند میکنند اگر شتّه را روی لب و دماغ خود بکشند

*******************************************************************************************************